لغات زبان تخصصی رشته ی کامپیوتر

زبان
تخصصی
کامپیوتر
تالیف : مهدي یوسف خانی ? ناصر آیت ? احمد فراهی
ناشر : انتشارات دانشگاه پیام نور
گردآوري : واحد آموزشی انجمن علمی پژوهشی فناوري اطلاعات
دانشگاه پیام نور قم
تایپ و تدوین : واحد فناوري انجمن علمی پژوهشی فناوري
اطلاعات دانشگاه پیام نور قم
لغات متن و آخر دروس
درس اول
لغات داخل متن
achievement موفقیت
aircraft ھواپیما
appropriate مناسب
arithmetic حسابي
bored كسل
capable قادر
carry out انجام دادن
certain بعضي
circuits مدارھا
claim ادعا
communicating ارتباط
consider توجھ كند
demagnetize غیرمغناطیسي
dessert دسر
determine تشخیص
diet رژیم
display screen صفحھ نمایش
dull كسل كننده
executive مدیر
fans طرفدارھا
fraction بخشي, كسري
instantaneously بلافاصلھ, فوري
٢
intricate پیچیده
invest سرمایھ گذاري كردن
logical منطقي
manipulating دست كاري
mathematical ریاضي
means روش
medical پزشكي
medium رسانھ
namely بعبارت دیگر
navigation دریایي
operate كاركردن ,اداره كردن
operation عملیات
order نظم
originality خلاقیتي
patient?s روند
perform انجام دادن
personality شخصیت
possible states حالات ممكن
power توانایي
printer چاپگر
remarkable قابل ملاحظھ چشمگیر
replace جایگزین كردن
resilience یھودي
supply در دسترس قرار دادن
unfortunately متآسفانھ
لغات درس
arbitrary تصادفي, اتفاقي
astounding شگفت انگیز
astute با ھوش
baffle درمانده كردن, گیج كردن
petition در خواست دادن
relinquish دست كشیدن از كاري, صرف نظر كردن
resilient انعطاف پذیر
tempt فریفتن, وسوسھ كردن
درس دوم
لغات داخل متن
abroad خارج از كشور
acts عمل مي كند
actual حقیقي, واقعي
architecture معماري
aspect جنبھ
candidate كاندیدا, نامزد
centerpiece بخش مركزي
characteristics خصوصیات
clothing پارچھ
coast ساحل
components سازنده, تشكیل دھنده, قطعھ
course مسیر
creative سازنده, بدیع
cut بریده شده
enormous عظیم, قابل توجھ
equipment تجھیزات
execution انجام
extremely بي نھایت, بسیار
figure نمودار
fundamental اصلي
garment لباس پوشاك
handling كاركردن
infinite بي شمار, بي پایان
intense شدید, پرشور, فشرده
internal داخلي
known limit محدودیت شناختھ شده
laziness تنبلي
made up of تشكیل شدن از
makeup ساختار
mice موشھا
more compact كم حجمتر
multicultural چند فرھنگي
own دارابودن تھیھ
peripheral جانبي
portable قابل حمل
regardless of صرف نظر از
٣
reliability میزان اعتماد بھ آنھا
respond پاسخ دادن
rules قوانین
schematically بھ طور اختصار
sequence ترتیب, توالي
sewing دوختن
storage ذخیره سازي
thereby بدین وسیلھ, از این رھگذر
vacation تعطیلات
versatility چند منظورگي
voters راي دھندگان
wings بال ھا
لغات درس
alter تغییردادن, اصلاح كردن
anticipate انتظارداشتن, پیش بیني كردن
appealing خوشایند, جذاب, گیرا
celebrated مشھور, معروف
conform سازگاربودن, مطابقت دادن
contemporary جدید, ھم سن, معاصر
frail ضعیف, سست, آسیب پذیر
vital بسیارمھم, حیاتي, بانشاط
درس سوم
لغات داخل متن
announce آگھي كردن خبردادن
application درخواست كاربرد
assignment ماموریت كار وظیفھ تكالیف
blended مخلوط كردن
closely تنگاتنگ نزدیك بھ ھم
coordinate منظم كردن ھماھنگ كردن
deer گوزن ھا
direct راھنمایي كردن
Indecision تزلزل دورویي
Integrate یكي كردن ادغام كردن
originally دراصل مبتكرانھ
recognize شناختن تشخیصدادن
rewarding ارزشمند
stage صفحھ نمایش
supplier تامین كننده
the former اولي
tiring خستھ كننده
trip مسافرت بازدید
various گوناگون چندین
لغات درس
acclaim تحسین تشویق
advent ظھور پیدایش
adverse نامطلوب اعتراضآمیز بد
agile چابك فعال چالاك
albeit اگرچھ بھ رغم اینكھ بااین ھمھ ھرچندكھ
autonomous خودمختارمستقل آزاد
disruptive مخل مخرب
haphazardly بابي نظمي بدون دقت
٤
درس چھارم
لغات داخل متن
admitted پذیرفتھ شدن
appliance اسباب، وسیلھ، دستگاه
attend شركت كردن
balance ترازنامھ
blockage انسداد
by so doing بدین ترتیب
connectivity اتصال
continual پیوستھ
crab خرچنگ
critical مھم، حیاتي
currently در حال حاضر
customer مشتري
declined كاھش یافتن
diagnosis تشخیص
disabled معلولان
due to بھ دلیل
efficiency بازده
endure باقي ماندن
enhance افزایش دادن
expand گسترش دادن
expert متخصص، كارشناس
flooded آبگرفتگي
generate تولید كردن، ایجاد كردن
hand held دستي
harvest فصل درو، خرمن
historian تاریخ دانان
impact تأثیر گذاشتن
incompatible نامناسب
individual شخصي
interaction ارتباط، تعامل
interactive تعاملي، دو سویھ
investor سرمایھ گذار
licenses اجازه گرفتن، گواھینامھ، پروانھ دادن
losses تلفات، ضایعات
meet برآورده كردن
opportunity فرصت
orchard باغ میوه
oven فر، تنور، اجاق
pinpoint معاینھ
pipes لولھ
prescribe تجویز كردن، تعیین كردن
presented ارائھ شده
productivity سازندگي، خلاقیت
proliferating افزایش، تكثیر شدن
proper مناسب، كامل
ranging دامنھ
record سابقھ
remote دور افتاده، غیر اجتماعي
sale فروش، حراج
scientific علمي
shell پوستھ
significantly بھ طرز چشمگیر
smart باھوش
so that بھ نحوي كھ
sophisticated كاركشتھ، وارد، حساس
staff كاركنان
stock سھام
suggest پیشنھاد دادن
super highway بزرگراه
supervision نظارت، سرپرستي، اداره
take over بھ عھده گرقتن
thinker متفكر
tine قوطي، محصول
to ensuring براي تضمین اینكھ
touch ارتباط
transformed تغییر دادن، دگرگون كردن
ultimately در نھایت
valley دره
vast database پایگاه داده وسیع
٥
لغات درس
bear تولید كردن، تحمل كردن، حمل كردن
block مسدود كردن ، مانع شدن
blur تیره و تار كردن، محو كردن
brilliant درخشان، باھوش
enhance بھبود بخشیدن
intrigue توجھ كسي را جلب كردن
shed از خود ساطع كردن، بیرون ریختن، كندن
unique بي مانند
درس پنجم
لغات داخل متن
alarm ھشدار،اعلام خطر
artifical مصنوعي
beneficial سودمند
blow ضربھ
bottlenecks تنگھ
clustering خوشھ سازي
clusters خوشھ ھا
compares: مقایسھ میكند
competitive edge امتیاز رقابتي
competitors رقیب،حریف
conflict دعوا،اختلاف
corn غلات،ذرت
criticism نقد،انتقاد
data mining استخراج دادھا
decision trees درخت تصمیم گیري
deductive مقایسھ اي،استقرایي
directions دستور
duplicate مشابھ
emerging در حال پیدایش
erroneous نادرست
examine بررسي
favorable مطلوب
fiat فرمان
for instance بھ عنوان مثال
found پیدا میشود
fraudulent ساختگي،فریب كارانھ
frend گرایش،روند
goes over بررسي كردن
hit ضربھ،اصابت
indicate بیان كردن،نشان دادن
instructor مربي
insurance بیمھ
intelligence ھوش،اطلاعات
ivy پیچك
labeled نامگذاري شده
legislation قانون
٦
likely to be احتمال دارد
meal بلغور ، غذا
meaningful با معني،با اھمیت
neural عصبي،اعصاب
news wires عكس ھاي خبري
passage تصویب
patterns الگو
pulling stories اطلاعات جذاب
raw خام
reasoning استدلال
refining اصلاح،بھبود
relevant مربوط
scrapping دور ریختن
simply صرفا
subsets زیر مجموعھ ھایي
supreme Court دیوان عالي
trigger اغاز گر ،عامل
uniform یكسان،یكدست
warehouses انبار
zoology جانور شناسي
لغات درس
creep خزیدن،بھ اھستگي وارد شدن
critical حیاتي ،دقیق
crush فشردن،تحقیر كردن
distort از شكل انداختن،تحریف كردن
diverse گوناگون،متفاوت
prosperous موفق،ثروتمند
reveal پرده برداشتن،نشان دادن
درس ششم
لغات داخل متن
adhered اعتقاد داشتن،پایبند بودن
allocation اختصاصدادن
approached پرداخت
attendance حضور
based on بر مبناي
clone نسخھ
commercial تجاري
comprehension فھم،درك
contest رقابت،مبارزه
convenience اسایش،رفاه
conventional معمولي،تعارف
courses دوره،درس
dedicated تعھد كرده بودند
distributed پخش كردن
distribution توضیح،نمونھ
editor ویراستار
excluded مانع شدن،محروم كردن
faculty ھیئت علمي
fix bugs از بین بردن،ویروس كشي
foundation بنیاد،موسسھ
free beer مشروب رایگان
fulfilling انجام دادن
generate تولید كردن
heavily بھ زحمت
hitherto پیش از این زمان
ideal ارمان
implement پیاده میكردند
industry صنعت
interface رابط
interpreter مترجم
kit قطعات
lawyers وكیل،مشاور حقوقي
licensed مجوز گرفتن
mature بالغ شدن،عاقل
modify تغییر دادن،تعریف كردن
operating system سیستم عامل
٧
out there در بازار
position موضع
predictable قابل پیشبیني
principles اصول
product محصول
purposefully عمدا
released منتشر كرد
resellers فروشندگان
revenue درامد
rolled منتقل كردن
robust مقاوم،مستحكم
roots منشا،ریشھ
sandpaper سمباده
set out اراده كرد
shortcoming معایب
teaching aid كمك درسي
texture بافت،ظاھر
typesetting ابزار تایپ و حروفچیني
undergraduate كارشناسي
universe جھان،دنیا
utilities وسایل رفاھي،استفاده
utterly كاملا
volunteers داوطلب ھا
wonder شگفت انگیز
wool پشمي
لغات درس
clarify روشن كردن،شرح دادن
coarse زمخت،بي ادب
commonplace عادي،معمولي
complex پیچیده،مركب
convenient مناسب،مفید،نزدیك
exclusively منحصرا،صرفا
immense عظیم،بسیار بزرگ
rigid محكم،خشك،ثابت،جدي
sufficiently بھ اندازه ي كافي،بھ قدر كفایت
درس ھفتم
لغات داخل متن
agent عامل،نماینده
automating خودكار،ماشیني
base جایگاه
benefit سود،امتیاز
break-through گام نخست،پیشرفت
broadening گسترش دادن
conducted انجام شدن
convergence یكپارچگي،ھمگرایي
cottage كلبھ،ویلا
cramped كوچك
desert بیابان،كویر
dormitory خوابگاه
dramatic شگفت،چشمگیر
drive سوق دادن
ease راحتي،اسایش
emphasis تاكید
eruption فوران
eventually سرانجام،بالاخره
fingertips اماده،در دسترس
gestures حركات سر و دست،اشاره
handwriting دست خط
heard خبر دار شدن
hyperlinked ابر پیوندھا
impact تاثیر
inaugural افتتاح،افتتاحیھ
incorporate در بر گرفتن،گنجاندن
indeed بھ راستي،مسلما
innovations تغییرات،ابداعات
inspired ملھم از
institute موسسھ،انجمن
interacting ارتباط،تعامل
interface رابط
introduction درو
intuitive حدسي،باطني
led راھنمایي كردن،رھبري كردن
liberates ازاد كردن
٨
lit روشن كردن
mainstream كاربرد ھاي اصلي،گروه اصلي
multimodal چند حالتي
navigation جھت یابي
onslaught حملھ ي بي امان،خطر
palm كف دست
pioneering پیشگام،ابتكاري
poised to shake
up اماده ي دگرگون كردن
seniors دانشجوي سال چھارم
sight قدرت بینایي
skyline افق،خط افق
skyscraper اسمان خراش
sprung up ناگھان پدیدار شدن
tendency تمایل
toss انداختن،غلتاندن
traditional سنتي،مرسوم
treat رفتار كردن
up to now تاكنون
vision بینایي
volcano اتش فشان
xerox زیراكس
لغات درس
accurate درست ، دقیق
dim تار ،نور كم
dominant مسلط،برتر
dormant غیر فعال،پنھان
drab یكنواخت،بیرنگ وبو
gigantic غول پیكر،عظیم
lasting بادوام ، طولاني
selective بر گزیده ، مشكل پسند
vibrant زنده ، پرھیجان ، درخشان
درس ھشتم
لغات داخل متن
Accounting حسابداري
Afford توانستن، فراھم كردن
Approach روش
Attractive option امكان، جالب
Band width زیاد پھناي باند
Battling غلبھ، مبارزه ،جنگیدن
Bursting point درحدانفجار
Barrier مانع،دیوار
Camping اردو
Coastline خط ساحلي
Complexities پیچیدگي، اشكال
Confident خاطرجمع، اطمینان بخش
Cope كنارآمدن با
Corporation شركت،انجمن شھر
Costly گرانبھا، زیانبار
Deal پرداختن
Defense قدرت،دفاع
Delivery تحویل،تحویل نامھ
Enterprise مؤسسھ،شركت
Established حوزه ھا
expect انتظار
Flammable قابل اشتعال
Focus تمركزكردن، تنظیم كردن، پرداختن بھ
Generic عمومي،كلي
Hairs پرز،كرك،تارمو
Havoc آشفتگي، خسارت
Headdress دستمال سر
Hurricane طوفان،تندباد
Indicated اشاره كردن،علامت دادن
Instead درنھایت
Investing سرمایھ گذاري، وام دادن، صرف
Latest version جدیدترین نسخھ
Leased اجاره شده
٩
Leaves برگ
Mere كم، ناچیز، محض
Opportunity فرصت
Outsourcing خارج ازشركت
Out growing وسعت یافتن،بزرگترشدن
Packed بستھ بندي شده
Particularly فوق العاده، مخصوصا
Payroll لیست حقوق بگیران
Permanent ھمیشگي،ثابت
Pitfalls معایب
Profits سود
Prohibitively سرسام آور
Rare كمیاب
Reliable معتبر، موثق، قابل اعتماد
Requirements نیاز، درخواست، شرایط
Rent اجاره كردن
Respond واكنش نشان دادن
Secure امن، محكم، قطعي
Speechless زبان بند آمده
Sudden ناگھاني،غیرمنتظره
Suite مجموعھ
Tied to محدودكردن
Up grading بھبود، ترفیع
Via ازطریق،توسط
Vigor شور
لغات درس
amenity تسھیلات
dramatic شگفت انگیز
elaborate مشروح، دقیق، پرطول وتفسیر
hazardous پرخطر، خطرناك
minuscule خرد، ریز، كوچك
prime آماده كردن، درجھ یك عالي
rudimentary مباني، ابتدایي
vigorous قوي، پرشور
١٠
درس نھم
لغات داخل متن
Acting اجراكننده
Aggressive پرخاشگر،ستیزه جو
Attorney وكیل
Besides علاوه بر
Buffers حفاظت كردن
Burgeoning درحال رشد
Circus سیرك
Coding رمزگذاري
Conceptually بھ طور ذھني،عقلي،فكري
Contact ارتباط،اتصال
Courtroom دادگاه
Criminal مجرم،جنایتكار
Datagram برنامھ ي داده ھا
Described شرح دادن،توصیف كردن
Enshrined گنجانده شده جاي داده شده
Establish برقراركردن
Evidence مدرك،شاھد،دلیل
Exchange مبادلھ كردن،عوضكردن
Gateway دروازه،مدخل،راه
Heart كانون،مركز
Integral لازم،مكمل،سازنده
Legislation قانون گذاري
Mediocre معمولي،متوسط
Modules واحد،قطعھ
Node گره
Package بستھ
Path مسیر،راه
Portion بخش،قسمت
Promise تعھد،امید،قول
Propose پیشنھاد،طرح
Reacted تحت تاثیر قرار گرفتن
Resolution قطعنامھ،حل،رفع
Route مسیر
senate مجلس سنا
Session اجلاس،نشست
Stream امن،محكم،معتبر
Structures سازمان دادن،ساختن
Summit اوج جلسھ
Talent استعداد
Transmission انتقال،پخش
Unstable سست،بي ثبات
Wedding جشن عروسي
Within درون،درمحدوده
لغات درس
ample فراوان،كافي
arid خشك
burgeon روییدن،شكوفاشدن
conspicuously بھ طورمحض،آشكارا
defy سرپیچي كردن،مقاومت كردن
dignitary مقام عالي رتبھ
elude ازدست كسي فراركردن،طفره رفتن
enact قانون وضع كردن،تصویب كردن
erratic غیرعادي،نامتعادل،نامنظم
exaggerate مبالغھ كردن،بزرگ كردن
exhaust تمام كردن،خستھ شدن
facet بعد،سطح،جنبھ،وجھ
feign تظاھركردن،وانمودكردن
indiscriminate فاقد تشخیصصحیح،نا صحیح
١١
درس دھم
لغات داخل متن
at once یكباره
bandwidth پھناي باند
batch دستھ، گروھي
build up بزرگتر و متراكمتر شدن
cancelled لغو شدن، خط خوردن
client كاربر
duplicates متشابھ، ھمانند
facilities امكانات
fill up پر شدن
host-based میزبان، مجري، تعداد زیاد
individual انفرادي، اختصاصي
initially در آغاز، در ابندا
initiated بھ اجرا در آمدن، شروع شدن
interval فاصلھ، دقیقھ
local محلي
locally بھ طور موضعي، بھ طور منطقھاي
long طولاني
mode حالت
operation عملكرد
option اختیار، انتخاب
preset از پیش تعیین شده
recipients گیرنده، دریافت كننده
respectively بھ ترتیب
retrieval بازیابي، اصلاح
retrieve بازیافتن، گرفتن
rigidly دقیقا
slightly نسبتا
straightforward درست، ساده
transmitted فرستادن
typically عموما
used to عادت كردن
via توسط، بوسیلھ، از طریق
لغات درس
derive بدست آوردن
dignitaries مقام عالي رتبھ
encompass احاطھ كردن، دربرگرفتن
harbor پناه دادن
inadvertently ندانستھ، بھ طور غیرعمد
infraction تخلف
lighting صاعقھ
miraculously معجزه آسا، بھ طور اعجاب آور
motorist راننده
refugee پناھنده
represented نشان دھنده
retrieve بازیافتن ، بازیابي كردن
status جایگاه
ticket برگ جریمھ
unharmed صحیح و سالم، بدون ضربھ
unwarranted ناموجھ، غیرضروري، بي دلیل
withstand مفاومت كردن در مقابل، تاب آوردن
zenith اوج
١٢
درس یازدھم
لغات داخل متن
according to برطبق
associated مربوطھ
blow وزیدن
concern مربوط بودن
contain محتوا
context محتوا
derivation مشتق
developers طراحان
display نشان دادن
encoded بھ رمز درآمده
established قوانین تعیین شده
explicitly بھ وضوح
extensible توسعھپذیر
formatting شكل دادن ، شكل بندي
generalize توسعھپذیر
however این است كھ
identity ھویت
independent مستقل
internationalizati بینالمللي كردن
on
interpert ترجمھ كردن
intervention مداخلھ
looking for جستجو كردن
markup نشانھگذاري شده
metadata ابر داده
meta-language فوق زباني
nature ماھیت
parse تجزیھ كردن
preceding قبل از
present ارائھ كردن
presentation ارائھ و بازنمایي
search engines موتورھاي جستجو
so that بھ نحوي كھ
spawned تولیدكردن
structuring تشكیل دادن
subset زیرمجموعھ
unlike برعكس
لغات درس
abuse سوء استفاده كردن
allocation اختصاص، سھم
antiquated قدیمي ، از مد افتاده
be done شدني بودن
consequences پیامد
conservation حفظ
conservationist طرفدار محیط زیست
conservatism محافظھ كاري
constant abuse استفاده بیش از حد از محیط زیست
disappear تغییر كردن
economy اقتصاد
feasible عملي ، ممكن
filled پر
frequently اغلب
furniture لوازم
grave بد
high-rise بلند مرتیھ
irate citizen شھروند عصباني
limber انعطاف پذیر
machinery دستگاه
objective حرف
perceived پیش پنداشتھ
preconception پیش فرض، پیش پندار
preconceptions تعصبھا
primary اولیھ
robust قوي
robustly بھ شدت
used up بھ تدریج تمام شد
١٣
درس دوازدھم
لغات داخل متن
affordable مناسب
alternatives جایگزین
as ھنگامي كھ
assigned خاص
asymmetric نامتقارن
based برمبناي
bearer حامل ، حمل كننده
be devoted اختصاصدادن
browsing جستجو
capitalize on استفاده كردن
cellular سلولي ، خانھ بھ خانھ
client سرویس گیرنده
coaxial متحد المركز ، ھم محور ، موازي
competitive مقرون بھ صرفھ
connections اتصالات
copper مس
dedicated اختصاصي
dish آنتن
downstream پایین رودخانھ
duplex دوتایي
enter وارد شدن
equipment تجھیزات
existing موجود
extremely فوق العاده
independent مجزا
infrastucture زیرساخت
installation نصب
involves مستلزم بودن
maintain حفظ كردن ، ادامھ دادن
premise مقدمھ ، فرض
proportion قسمت
proprietary خصوصي ، تجارتي
rate میزان ، نرخ
request درخواست
require نیازمند
responses پاسخھا
shielded خفاظت شده
signaling علامت دھي
significant مھم ، پر معني
solution راه حل
splitter تقسیم كننده
streaming جریان
subscriber مشترك
supervisory نظارتي
terminal پایاني
therefore بنابراین
transmitter فرستنده
twisted-pair جفت پیچیده شده
unlike برخلاف
upload بارگزاري
utilized مورد استفاده
variable متغیر
wire سیم ، ارتباط با سیم
١٤